آناهید خزیر در میراث سفر
میراث سفر، اولین جشن ملی بومگردیهای ایران در تقویم ملی با حضور 500 واحد بومگردی در کرمان جشن گرفته شد. به مناسبت این رویداد ملی، قطار ویژهای با الهام از نقش و نگارهای اصیل ایرانی تزئین شده از تهران به حرکت درآمد تا جلوههایی از فرهنگ، طبیعت و میهماننوازی مردم کرمان را به مسافران نمایش دهد. این قطار، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، همزمان با روز ملی بومگردی پس از عبور از شهرهای مختلف به کرمان رسید. این استان تاریخی در بناهایی چون ارگ راین، کویر شهداد، باغ قاجاری شاهزاده ماهان، ارگ بم و در شهرهای رفسنجان و کرمان، میزبان شرکت کنندگان در این جشن شد. در حاشیه این جشنواره، رویداد بینالمللی راه ادویه شامل نمایشگاه گردشگری خوراک و ادویه، سوغات و اقوام ایرانی در میدان تاریخی ارگ کرمان نیز برگزار شد. «ایران خانه همه ماست» شعار واحدهای بومگرد بود که در این رویداد ایرانی شرکت کرده بودند و هر کدام سهم بسزایی در این رنگینکمان اقوام ایرانی داشتند.
محمد جهانشاهی، عضوی از جمع فعالان گردشگری کشور و متعلق به آن بخشی است که گفتمان پایداری را، اولویت و مبنای توسعه گردشگری میداند و جریانهای خارج از این نگرش را، دور شدن گردشگری از اصالت و ارزشهای واقعیاش مطرح میکند. وی از سال ۱۳۸۲ و همزمان با زلزله بم، حضور رسمیاش در این بخش به عنوان مسئول روابط عمومی ایرانگردی و جهانگردی استان کرمان رقم خورد و اکنون در بیست و دومین سال فعالیتش، با پشت سر گذاشتن تجربیات متنوعی در استانهای کرمان و سمنان، مفتخر به حضور در کمیته ملی طبیعتگردی کشور به عنوان دبیر، در کنار سایر دوستان دغدغهمند گردشگری کشور، سهم دارد و از سوی برگزارکنندگان نخستین دوره جشن ملی بومگردیهای کشور، تندیس «بوم ماندگار» را به دلیل ایده ثبت روز بومگردی در تقویم رسمی کشور دریافت کرد.
ثبت اولین جشن ملی بومگردیهای ایران چگونه اتفاق افتاد؟
ثبت این روز، حاصل تجمیع بروندادهایی بود که از دل رویدادها و اتفاقات پیرامون بحث بومگردی در کشور حاصل آمده بود. با توجه به افزایش درک عمومی جامعه نسبت به این تیپ از خدمات گردشگری و گستردگی اقامتگاهها در سطح کشور، این پتانسیل را دیدم که امکان بهرهبرداری جدیتر وجود دارد و میتواند به عنوان یک فعالیت چند بعدی، جایگاه ویژهتری در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی داشته باشد و این امکان وجود دارد که با هویتی مجزا، صاحب یک مناسبت اختصاصی در تقویم رسمی کشور باشد. این شرایط عاملی بود تا در اوایل سال ۱۴۰۲، این ایده را با دکتر شالبافیان، معاون سابق گردشگری و یاور عبیری، رئیس جامعه حرفهای اقامتگاههای بومگردی کشور در میان بگذارم و این آغازی بود بر یک فرآیند چند ماهه که تلاش زیادی را توسط همین تیم در پی داشت و پس از فراز و فرودهای مختلف، نهایت امر در سال گذشته در شورای فرهنگ عمومی کشور به ثبت رسید. ابتدا ۱۵ مهر همزمان با روز روستا مطرح بود اما در نهایت، همان پیشنهاد ابتدایی پذیرفته شد و ۳۱ اردیبهشت ماه برای به عنوان روز بومگردیها در تقویم رسمی کشور به ثبت رسید.
بومگردیها چه جایگاه و تاثیری در توسعه گردشگری پایدار دارند؟
واقعیت این است که ارزش گردشگری در فضای امروز، به میزان پایدار بودن آن بستگی دارد. یعنی اینکه فعالیتهای گردشگری به چه میزان به دنبال حفظ تعادل بین مولفههای اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی در وهله اول و بُعد دیگر مولفهها از جمله مسائل فرهنگی است. در دهه 50 میلادی بانک جهانی، نخستین پروژه خود را با هدف به کار گیری گردشگری در توسعه جوامع محلی در شمال آفریقا و در کشورهای تونس و مراکش به اجرا در آورد. طی این 70 سال به ویژه از دهه 90 میلادی به بعد ما شاهد شکلگیری گفتمانهای جدی پیرامون گردشگری جامعه محور در چارچوب مفاهیمی چون گردشگری پایدار هستیم. هر دو این کشورها تا به امروز جزو کشورهایی هستند که رشد مناسبی را طی کردهاند. تونس در سال گذشته بیش از 10 میلیون گردشگر ورودی داشته و مراکش نیز در 5 سال گذشته جایگاه درآمدی خود را از رتبه 41 به 31 جهانی ارتقا داده است و در شمال آفریقا نمونههای موفقی از گردشگری پایدار را با تمرکز بر تجربهگرایی و خلاقیتهای بومی، رقم زدهاند و حساسیتهای نظام برنامهریزی و اجرایی گردشگری این کشورها نسبت به ملاحظات زیست محیطی ، فرهنگی و اجتماعی در کنار مسایل اقتصادی، محسوس است. با توجه به شرایط حاکم بر پهنه سرزمینی کشور و نیز چالشهای جهانی از جمله تغییرات اقلیمی و نیز کمیت و کیفیت نظام حکمرانی گردشگری کشور، اهمیت توجه به شاخصهای پایداری صد چندان میشود.
آیا بومگردیها برای حفظ اصالت، محیطزیست و کارآفرینی از پس هدف خودشان برآمدهاند؟
در حال حاضر بومگردیها از جنبههای گوناگون اهمیت بسیاری دارند. اول اینکه محصول ساختارها و نظامهای اجتماعی و فرهنگی با اصالتی هستند، یعنی عناصر هویتی قوی دارند و دوم اینکه مدلی برای تبدیل این عناصر به ارزشهای مادی هستند. شغل ایجاد کردهاند و ارزش افزوده اقتصادی دارند و نکته مهم دیگر اینکه هم گردشگری را به بخشهای مختلف جامعه پیوند دادهاند و هم اینکه گستردهترین خدمات گردشگری در کشور محسوب میشوند. هیچ کدام از تاسیسات گردشگری کشور تا این اندازه در گستره کشور حضور ندارند و هیچ یک از بخشها این دامنه از خدمات گیرنده را ندارند. امروز ما در اقامتگاههای بومگردی نمونههای بسیار موفقی را از منظر کارآفرینی داریم که حتی رکورد فروش 500 دلار برای یک شب اقامت در بخشی از محیط خود را دارند، نمونههایی داریم که اثرات بسیار گستردهای بر بهبود کمی و کیفی محیط پیرامون خود داشته و افزون بر صاحب بومگردی، دهها شغل برای افراد یک روستا رقم زده است.
برای اینکه نقش بومگردیها را پررنگتر نشان دهیم چه کار باید کرد؟
در همین رویداد جشن ملی بومگردیها در کرمان، شاهد یکی از بزرگترین امواج خبر و محتوی بودیم. در کنار ارزشهای خبری که رسانههای رسمی به دنبال آنها بودند، هزاران محتوی اینستاگرامی تولید و منتشر شد و شاهد بودیم پلتفرمهای پر مخاطبی مثل جاجیکا و اسنپ تریپ و برخی از پر مخاطبترین صفحهها و گروههای مجازی، نسبت به این مناسبت و این بخش از خدمات گردشگری واکنشهای بسیار مثبتی داشتند. این رویداد از جنبههای مختلف، توان و تاثیر بومگردیها را در گردشگری کشور نشان داد. چه به لحاظ ارزشهای اقتصادی، چه اجتماعی و چه فرهنگی. ارتباط خوبی بین جامعه و این بخش از خدمات گردشگری وجود دارد. جذب طبقات مختلف اجتماعی و به نسبت آثار سو و منفی کمتری که بر محیط پیرامون خود میگذارند. البته این به این معنی نیست که این مدل دارای اشکالاتی نیست اتفاقا ایرادهای جدی بر برخی جنبهها و نظامهای کارکردی آن وارد است اما در کل، شاهد برایند مثبتی نسبت به بومگردیها در کشور هستیم و شخصا اعتقاد دارم ارزشهای این بخش طی چند روز گذشته برای بسیاری، مشخصتر و قابل درکتر شد و به نظرم سهم قابل توجهی در ارتقا جایگاه گردشگری، در بخشی از افکار عمومی داشت. سهمی که کمتر بخشی در این صنعت، توانایی بازنماییاش را دارد و اینکه فکر میکنم در تکمیل پازل ارزشهای نهفته در گردشگری کشور ، بسیار نقشآفرین بود و اکنون میتواند با اعتماد به نفس بیشتری در کنار سایر ارکان زنجیره گردشگری، در بهبود شرایط این صنعت، مشارکت داشته باشد.
بومگردیها چقدر توانسته فرهنگ فراموش شده ایرانی را به گردشگری یادآوری کنند؟
با توجه به ماهیت شکلگیری این خدمات در گردشگری کشور و امروز بعد از دو دهه فعالیت غیررسمی و یک دهه فعالیت رسمی که چارچوب و نظام نامه دارد، به نظرم دچار یک سری تعارضات جدی است. اول اینکه اگر به ماهیت مردمی بودن و بومی بودن این محیطها که نگاه کنیم، متوجه میشویم قرار بوده یک خانواده ایرانی با مختصات فرهنگی و بومی خود بسته به جغرافیای زیستی که دارد، میزبان گردشگرانی باشد که علاقهمند به استفاده از این خدمات هستند. ماهیت بومگرایانهی این خدمات که تجمیعی از معماری بومی، رفتار و آداب بومی، تولیدات بومی در بخشهای مختلف از جمله خوراک و یا صنایع دستی است، عامل تفاوت این بخش از خدمات گردشگری است که محصولی کاملا ایرانی را ارایه میدهد. سازگاری این خدمات با بوم یعنی محیط طبیعی، فرهنگی و اجتماعیاش، مزیت اصلی بومگردیهاست که به لحاظ اقتصادی هم، مزایایی ایجاد میکند. یکی از اشکالات جدی بر فرایند توسعه و گسترش بومگردیها در ایران، جریانها و رویکردهایی است که استانداردهای نامتناسب را در فرایند شکلگیری این خدمات قرار داده است. امروز ماهیت خانه بودن این محیطها به اقامت گاه بودن تغییر پیدا کرده و میبینیم که در شش فصل ضوابط اقامتگاههای بومگردی 18 سر فصل و نزدیک به 140 آیتم دیده شده و یک بومگردی باید دقیقا مثل یک هتل در بخشهای ساختمان و تاسیسات، تجهیزات، خدمات، ایمنی، آموزش و… ملاحظات جدی داشته باشد تا سطحبندی و مشمول اخذ استانداردهای لازم شود. در حالی که مسئله بسیار سادهتر از این حرفهاست و نیاز به این مکانیزمهای پیچیده و این حجم از بروکراسی نداشت. چرا، برای ساخت و ایجاد یک اقامتگاه که میخواهد خدمات مشابه بدهد لازم است برخی اصول رعایت شود اما در خانهای که زندگی جریان دارد و به بخش مهمانپذیری و مهمانداریاش، بعد اقتصادی داده، اصل ادامه همان روندهایی است که پیشتر هم وجود داشته است. به طور طبیعی وقتی ما در یک خانه زندگی میکنیم متناسب با نوع و سطح فرهنگمان، با مسایل بهداشتی، ایمنی، پذیرایی و در کل مهمانداری میکنیم که در دل خود همه این موارد را متناسب با بوم خود دارد. میماند برخی ملاحظات که باعث میشود ریسک کار را کاهش دهد و تابآوری بیشتری را در این کسب و کار خانگی و خانوادگی رقم بزند. مثل آشنایی با بازاریابی یا برخی مسایل مالی و حتی آموزشهای کوتاهی پیرامون افزایش کیفیت میزبانی که در همه این موارد توجه به اصالت رفتار و اصالت محیط، اصل مهمی است. انداختن بومگردیها در مسیرهای پیچیده استانداردسازی، به ارزشها و اصالتهای این محصول صدمه وارد کرده است.
فرق بین خانههای بومگردی با اقامتگاههای بومگردی چیست؟
فکر میکنم باید خانههای بومگردی را از اقامتگاههای بومگردی جدا کرد. بومگردیها صرفا جایی برای اقامت نیستند ارزش آنها به تولید تجربه است. تجربههای زیستی در تعامل با زیست بوم و زیستمندانی که میزبانی میکنند و ارتباط موثری با محیط پیرامون خود دارند. پایه بسیاری رفتارها، برآمده از دانش بومی مقصد است. مواجه خانههای بومگردی با محیط زیست، با محیط اجتماعی و محیط فرهنگی خود به نسبت استانداردهایی که ما تعریف میکنیم، بسیار موفقتر است حتی نسبت به مواجه با میهمان که دغدغه جدی در گردشگری است. من فکر میکنم اکنون ما و فعالان بومگردی کشور با توجه به تجربیات بیست ساله و ده سالهای که وجود دارد، به خوبی درک کردهایم که باید حساب این کسب و کار خانگی و خانوادگی را از دیگر فعالیتهای اقتصادی که مختصات و استانداردهای مشخص و لازمالاجرایی که دارند جدا کنیم.
تبدیل خانههای بومگردی به اقامتگاهها چقدر در افزایش تابآوری روستاها از فعالیتهای گردشگری اثر دارد؟
درک ارزشهای نهفته در این خدمات بسیار اهمیت دارد. این فقط یک کسب و کار کوچک نیست. این یک کسب و کار کوچک خانگی، خانوادگی در لایههایی از اجتماع است که سازگاری بیشتری با محیط پیرامون و بوم خود دارند. امروز ما به واسطه تغییرات اقلیمی آمارهای 50 ساله را که نگاه میکنیم، شرایط نگرانکنندهای وجود دارد. کاهش نزدیک به یک میلیمتر برای هر سال را نشان میدهد و در متوسط بارندگی کشور در دهه 80 به حدود 130 میلیمتر رسیده یعنی حدود نصف میانگین بلند مدت و در همین بازه زمانی ما با افزایش2 درجه سانتیگرادی دما مواجه هستیم. گرما بیشتر، بارش کمتر، یعنی تبخیر و از دست رفتن بیشتر منابع آب قابل استفاده و پایدار. به این شرایط، وضعیت مدیریت منابع آبی و کیفیت شاخصهای پایداری محیط زیست مان را اضافه کنیم نتیجه این شرایط افزایش کانونهای فرسایش بادی و افزایش سالانه یک میلیون هکتار به عرصههای بیابانی کشور است و نیز گسترش آتشسوزیها در مراتع و جنگلهای کشور که به طور متوسط بیش از 20 هزار هکتار را سالانه به کام نابودی میکشد. کاهش جمعیت روستایی کشور یعنی اینکه روستاهای ما که نقش مهمی در تولید مواد غذایی دارند و نقش اصلیتر آنها در پایداری بیشتر سرزمین است، از دست میروند. اکنون بیش از نیمی از 59 هزار آبادی کشور خالی از جمعیت است. رها سازی روستا، فرصت بیشتری به ناپایداری سرزمین میدهد. این مساله گسترش بیابانها را در پی دارد و آسیبپذیری بیشتری برای این محیطها از منظر زیست محیطی در مرحله اول و بعد از منظر اجتماعی و اقتصادی و سایر حوزهها دارد. تقویت و گسترش خانهها و اقامتگاههای بومگردی، نقش موثری در تقویت معیشت جوامع محلی به ویژه در روستاها دارد. فعالیت نزدیک به 3700 بومگردی در کشور که بیش از 80 درصد آنها در محیطهای روستایی هستند، حتی اگر تعداد کمتری از این جمع، فعال باشند به خودی خود بر افزایش تابآوری روستاها از پیش فعالیتهای گردشگری اثر دارد. افزون بر کارکرد اقتصادی بومگردیها، به دلیل نقش عناصر فرهنگی و هویتی و نیز دانش بومی حاصل از محیط شکلگیری، نقطه اتکایی برای حفظ این ارزشهاست. تبدیل خانههای بومگردی به اقامتگاهها و پر رنگتر کردن نقش اقامتی در این خانهها نسبت به دیگر ارزشهای ملموس و ناملموس، خطای بزرگی است که باید برای کاهش صدمات و افزایش اثرات مثبت و چند وجهی بومگردیها جدیت بیشتری به خرج داد. این وظیفه بر دوش ساختار و ارکان تصمیمساز است چه در بخش دولتی و چه نهاد تشکیلاتی بومگردیها. باید نقش و کارکرد اصلی بومگردیها از جنبههای مختلف درک شود و برای افزایش این اثرات جسارت و تلاش جدیتری داشته باشیم. در این سال زحمت بسیاری برای بهبود فضای کسب و کار بومگردیها کشیده شده است. حمایتهای خوبی از طرف برخی نهادها به ویژه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شده از جمله برداشتن برخی از مهمترین موانع و برخی الزامات که واقعا نیازمند این سطح از سختگیریها نبودند و یا اصلاح فرایندها و نیز کاهش سرعت افزایش قیمتها در بحث نهادههای انرژی. اما همچنان این روند نیازمند تغییر رویکردهای بنیادی است تا بستر مناسبتری برای ایجاد ارزش افزوده از دل بوم کشورمان با مشارکت مردم ایران فراهم آورد.
دیدگاهتان را بنویسید